کوچهـ



امروز بین بازار نشستم وبلاگمو یکم نگاه کردم و خوندم جا داره بگم چقد من خوبم انقد خوب و قشنگ نوشتم که اصن نگم! آدم آرامش میگیره اصن. حالا فقط مخصوص اینجا نیست که توییترمم همینه اون روز انقد توییت پر تنش دیدم دیگه مغزم داشت سوت میکشید آقا نشستم پیج خودمو خوندم مدیاهای خودمو دیدم اصن آرامش گرفتم! حالا اون روز کلاً رو مود اعتماد به سقف بودم؛ مثلاً تست صدایی که فرستادم برای رادیو رو گوش میکردم میگفتم به‌به آخه قبلش نشستم صد و خرده‌ای تست که بقیه فرستاده بودن
امروز بینایی رو تموم کردم و بینهایت غمگینم از فکر کردن به انتهای داستان که نه به تنهایی! از اینکه چقدر این داستان رو دیدیم چطور زندگی میکنیم و زندگی کردیم چقدر تلخه چقدر غم انگیزه چقدر ویران کننده ست اونقد که نمیتونم بهش فک کنم و چشام خیس نشن مثل الان

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

زارامگ دارالمجانین آموزش کسب درآمد رایگان از اینترنت پرسش مهر- واگویه های نوین در مدیریت آموزش و پرورش رودخانه ماه سلام به سایت ویدیو کلوپ نیما خوش آمدید معرفی کالا خیسه اسباب بازی و وسایل کمک آموزشی کودکان Matt asgs30lfca کولر گازی اجنرال 30000 مدل